جدول جو
جدول جو

معنی خلوت شدن - جستجوی لغت در جدول جو

خلوت شدن
(بِ صَ اَ تَ)
خالی شدن، از انبوهی افتادن. کم رفت و آمد شدن. چون: خیابان خلوت شد، یعنی از مردم زیاد خالی شد، کثرت و انبوهی مردم در آن کم شد
لغت نامه دهخدا
خلوت شدن
خالی شدن، تهی شدن، کم جمعیت شدن
متضاد: شلوغ شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خلوت نشین
تصویر خلوت نشین
کسی که در جای خلوت می نشیند و در تنهایی و گوشه نشینی به سر می برد، پارسا، عابد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرفت شدن
تصویر خرفت شدن
تباه شدن عقل بر اثر پیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خستو شدن
تصویر خستو شدن
اقرار کردن، اذغان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پرده نشین مردمگریز آبشتا کسی که در جای خلوت نشیند و عزلت گزیند منزوی
فرهنگ لغت هوشیار
سخن گفتن در نهفت دو به دو سخن گفتن خلوت کردن با کسی. سخن گفتن با وی در جای خلوت، عزلت گزیدن، یا خلوت کردن جایی را، بیرون کردن اغیار را از آنجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلوع شدن
تصویر مخلوع شدن
مخلوع گشتن: بر کنار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلوط شدن
تصویر مخلوط شدن
ها رفتن گت شدن (گویش افغانی) اندر آمیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملون شدن
تصویر ملون شدن
رنگین شدن، رنگارنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملول شدن
تصویر ملول شدن
بیزار شدن بستوه آمدن، اندوهگین شدن: (دلا، اگر طلبی سایه همای شرف مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد) (وحشی. چا. امیر کبیر. 185)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوث شدن
تصویر ملوث شدن
آلوده شدن وشنیدن چرک شدن آلوده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خستو شدن
تصویر خستو شدن
اذعان داشتن، اعتراف کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
بلورةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
Crystallization, Crystallize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
cristallisation, cristalliser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
кристаллизация , кристаллизовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
क्रिस्टलीकरण , क्रिस्टलाइज होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
بلوریت , بلور بننا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
স্ফটিককরণ , 결정 করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
kristalishe, kuyeyuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
kristalleşme, kristalleşmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
결정화 , 결정화하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
結晶 , 結晶する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
גבישיות , להתגבשות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
การกลายเป็นผลึก , ผลึก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
kristalisasi, mengkristal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
Kristallisation, kristallisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
kristallisatie, kristalliseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
cristalización, cristalizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
cristallizzazione, cristallizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
cristalização, cristalizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
结晶
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
кристалізація , кристалізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلور شدن
تصویر بلور شدن
krystalizacja, krystalizować
دیکشنری فارسی به لهستانی